بازهمم>انسان

مجادله ماهی ها !

بازهمم>انسان

مجادله ماهی ها !

تکه کوجکی از اینه هستی ام > من>تو >او > را منعکس میکنم > نشکنیدش .

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ثروتمند فقیر» ثبت شده است


مردی ثروتمند ، پسر کوچک اش را به روستا برد ، تابه او نشان دهد که اهالی آنجا چقدر فقیرهستند!  آن دو ، یک شبانه روز در کلبه  محقر یک روستائی مهمان بودند . در پایان سفر و در راه بازگشت ،مرد ثروتمند از پسرش پرسید : سفر چگونه بود؟ پسر گفت : عالی بود پدر .  پدرپرسید:آیا به زندگی آنها توجه کردی؟ پسر: بله پدر .         پدر پرسید چه چیزی در آن دیدی؟       پسر کمی اندیشید و گفت :                      _ فهمیدم که ما در حیاط مان یک فواره داریم ، و آنها رودخانه ای دارند بی انتها !       _ ما، در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم ، و آنها ستارگان بی شمار !                             _ حیاط ما به دیوارها محدود میشوند ، وباغ آن ها نامحدود !             _ پدر متشکرم که فهمیدم ما چقدر فقیر هستیم ! / پدر آب دهانش خشک شده بود وخیره و مبهوت به پسر نگاه میکرد!!                           (منبع:جام نیوز_حام کودک).                             

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۲۳:۲۳
عابدین گودرزدشتی