-
به جوانمردی سوگند ! / و آغازِ انسان ! که : بودن اش دراو ، در نگاهِ اهل معرفت ، امتیازی نیست ، و از بدیهیات انسان بودن !/است . { به تماشا ! سوگند / واژه ای در قفس است ! ُس.س. } **** واژه انحراف ! ، و در هیاهوی انتخابات ، دو واژه ، گرفتار آمده در ترازوی غیر خدائی ! / انحراف =فتنه !؟ {{{{{{ هشدار ! / خدای را ، ندیده ایم ! / اما : با مشاهده نشانه ها {آیات } او ، در ریز ترین ذرات هستی ، تا : نور، سماوات والعرض ! /به حضور و وجود او: شهادت داده ایم . }}}}}} کابران محترم این واژگان !!/ اگر درقبال کاربرد آن ها / نشانه های روشن ! ؟ ارائه ندهیم / در فرایند انتخاب خلایقی که تحت تاثیر نطریات ما؟ قرارکرفته اند . مسئول هستیم !! پرسش ساده : معیار سنجشِِِ انحراف ، از دیدگاه شما ، از کدامین راه اصلی است ؟ : - روح تعالیمِ قرآن کریم ؟ -دورشدن از: استقلال، آزادی ، جمهوری اسلامی؟ - دورشدن از: قانون اساسی {خط ولایت } ، خط امام خمینی ؟ - نزدیکی با دیدکاه لیبرالیستی { جاده صاف کن امپریالیزم } ؟ - زد و بند مخفیانه ، با عناصر داخلی و خارجی ی نظام سلطه؟ { که نهادهای اطلاعاتی بیخبرند، اما، شما باخبر هستید؟ }. آیا اطاق فکر این جریان انحرافی ! / در هشت سال گذشته ؟ /با دولت موجود ، در انجام مسئولیت قوه مجریه ! همگام بوده است ؟! -
کلمات کلیدی
پرسش وپاسخ
انتظار
من روحانی هستم
مراد چه گفت؟
فتنه کوسه ها
همره بهار
اقتصاد مقاومتی
پرچین سخن
اذان نماز
U S suicide
بشار اسد
بهمن ورجاوند
امام علی وفقرا
uro terorist
شهر تو !
شر در لباس خیر
ژنjew
پُرروئی امریکائی
هجرت
ستایش
یک تجربه
لیچار یک
تامل کنید
فتواهای به ناحق
به مسیحیان ایرانی
لباس ضد حریق
روز نهم دی
گزند دلبستگی
پاشنه آشیل
sensation
بایگانی
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۲)
- فروردين ۱۳۹۳ (۱)
- اسفند ۱۳۹۲ (۳)
- بهمن ۱۳۹۲ (۱۰)
- دی ۱۳۹۲ (۱۲)
- آذر ۱۳۹۲ (۱۱)
- آبان ۱۳۹۲ (۹)
- مهر ۱۳۹۲ (۱۰)
- شهریور ۱۳۹۲ (۲۱)
- مرداد ۱۳۹۲ (۵)
- تیر ۱۳۹۲ (۱۶)
- خرداد ۱۳۹۲ (۲۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۲ (۹)
- فروردين ۱۳۹۲ (۱۳)
- اسفند ۱۳۹۱ (۶)
- بهمن ۱۳۹۱ (۱۶)
- دی ۱۳۹۱ (۸)
- آذر ۱۳۹۱ (۱۹)
- آبان ۱۳۹۱ (۴)
آخرین مطالب
- ۹۳/۰۱/۲۳Reporting /گزارش
- ۹۲/۱۲/۲۸Spring Verses /ایات بهاری
- ۹۲/۱۲/۰۹WATCHING Sureh /سوره تماشا
- ۹۲/۱۱/۲۳OBAMA suicide/ حمله انتحاری اوباما
پیوندهای روزانه
-
انتخابات ! برای کاندیدا ، و مُبَلِغین آن ها ، حالت های غیر عادی ایجاد میکند ! که برای باز بینی آن حالت ها و آن شورو حالی ! که در آن گرفتار آمده بودند ممکن نیست مگر مدت زمانی از آن بگذرد ، تا : دو راز خود ! { کاندید ومبلغان } ، بانگاهی از سر بیطرفی ، به تماشا !! بنشینند ، تا، شاید تصویری گُنگ از رویداد را مرور نمایند. دلال های انتخاباتی ی مرد پیشگو ، همه جا در گوش انسان های ساده ! / یا نا آگاه / و یا : ریاکارِ سیاسی ؟! مثل همان دلال ها ! / وز وز میکنند که : این مرد دوران بحران ها !! {شاید بحران ساز؟! } به محض نام نویسی ، قیمت طلا پایین آمد ! / غافل اند که مردم می دانند که از مدت ها بیش تر ، نرخ جهانی طلا سیر نزولی را می پیماید ! / جالب است که سایت کلمه میر حسین !؟ / دست شان را رو کرد { مکرو....} و نوشت : مرد پسشگو با ورود به صحنه انتخابات کمکی به ما نمی کند ، چرا که : ثروت اندوزان به او رای میدهند !/ اما : مردم ؟ نه !! وزیر اطلاعات هم در پاسخ به ادعای خالی بندانه پیشگوئی حوادث فتنه ! اعلام کردند که ایشان : علم بیشگوئی فتنه را ندارند ، بلکه در فتنه دست داشته اند و ...... توده عامه مردم ، در زمان امیر کبیر سازی برای شخص ایشان ، با پسوندِ شاه ! / پاسخی متنا سب با شخصیت لیبرال سرمایه داری که بدون داشتن وکالت از مسلمانان : به گفته خودشان ، امانت دار ثروت مسلمین ؟ هستند . تورم سیصد درصدی دوران سازندگی را به خاطر دارید؟ راستی ؟ / داداش ام اگه بیاد .......! / در راس صدا و سیما و مُد شدن مدیریت قبیله ای و خانوادگی در تمامی ی سطوح مدیریت را / چه کسی بدعت گذاری نمود ؟ * / به رسمیت شناختن رانت خواری / و : بده بستان درصد ی ، در عقد قرارداد های سازندگی چه ؟ / شعار : مخالف ... دشمن پیغمبر است چه ؟ / از محضر پیامبر اعظم پوزش بطلبیم ! و از روان پاکان ، شهدا . و محضر حضرت حق !
* در زمان یکی از خلفای راشدین ، امتیازاتی هر چند کوچک ، به خویشاوندان اتفاق افتاد ، متاسفانه از شکم این بدعت ، معاویه و همه گرفتاری ها ی پس از آن و یزید و .....عاشورا ، خوارج و کج فهمی هائی که هنوز دست از گریبان مسلمین بر نداشته است و بدل شده است به ابزار تفرقه اندازی میان مسلمین !! از مکه گرفته تا لبنان و قدس و عراق و مصر و سوریه !
بسمهی!/ کُل هم را وکل هم مسئول . راست گفت .......ق.کریم.
به همه کا ند ید های وارد شده در عرصه رقابت جوانمردانه خوش آمد میگویم . با نگاهی هوشمندانه ! و از زاویه آگاهی به :1} شناخت واقعیت حوادث جهانی و گردانندگان اصلی ! وپادوهای کوتوله بی جیره و مواجب ! و مزدوران تروریست میراث نفاق! <> ودر صف مقابل ، مقاومت ! شاهدان شهیدِ انتخاب گر> مرگ بی ذ لت ونه گفتن به : تسلیم یه اردوگاه غربی- عربی ی : زر ، زور ، وتزویر ! 2} تمامیت آگاهی ، ایستا د گی شجاعانه رهبری ، روسای سه قوه وبه ویژه رئیس جمهور خدمت بی منت ! ومردم! به مثابه مشروعیت بخش ! و ، ولی نعمت های اصلی { به یاد پیر حق ، روح اله ! } . 3} گام های بلند شِگِفت!! و شوق انگیز جوانان مخلص و متحصص ما ، در همه عرصه های فن آوری های بومی شده ، علیرغم تحریم های خبیثانه نظام سلطه جهانی ، و درد جانکاه سردم داران سلطه که از پیشرفت های ما ، میکشند ، و از عصبانیت مثل لاشخوران زخمی ، به خود می پیچند : به حق! ، اگثر حضور یافتگان در عرصه رقابت از سر شناس های خدمت اند . و این حضور ، بشارت آغاز حماسه ایست !! البته مردم ایران ، عناصر قدرت طلب ، فرصت طلب ، واهالی نفآ ق/ را با تیز هوشی ، زیر نظر دارند ، اگر چه چشمان بیدار/ ومسئول ، به وظایف قانونی خویش عمل خواهند کرد !! اما یادمان باشد که همه : تک تک / ونفر به نفر / در قبال انتخاب مان مسئول هستیم .
-
نیایش/شاعر: سپهری.سهراب !/ترجمه به انگلیسی: ع.گ. دشتی { آیدین}
دستی ، افشان ! / تا زِ سرانگشتان ات ، صد قطره چِکَد / هر قطره شود ، خورشیدی. باشد که به صد سوزنِ نور / شب مارا بکند ، روزن ، روزن ! ما بی تاب ، و نیایش بیرنگ . از مهرت ، لبخندی کُن ، بنشان برلب ما باشد که سرودی خیزد ، ذر خوردِ نیوشیدن تو . ما هسته پنهانِ ثماشائیم . ز تجلی ابری کن ، بفرست ،که بباردسر ما ، باشد که به شوری بشکافیم ، باشد که ببالیم و به خورشیدِ تو پیوندیم . ما جنگلِ انبوه دگر گونی . از آ تشِ همرنگی ، صد اخگر برگیر ، برهم تاب ، بر هم پیچ : شلاقی کن ، و بزن بر تنِ ما باشد که ز خاکستر ما ، در ما ، جنگلِ یکرنگی ، به در آرد سر . چشمان بسپردیم ، خوابی لانه گرفت . نَم زن بر چهره ما باشد که شکوفا گردد زنبقِ جشم ، وشود سیراب از تابشِ تو ، و فرو افتد . بینائی ، ره گُم کرد . یاری کن ، وگره زن نگه ما و خودت ، باهم / باشد که تَراود درما ، همه تو . ما ، چنگیم : هر تار از ما دردی ، سو دائی . زخمه کُن از آرامشِ نا میرا / مارا بنواز / باشد که تُهی گردیم ، آکنده شویم از والا نُتِ خاموشی ! آینه شدیم ، تر سیدیم از هر نقش . خود را در ما بفکَن . باشد که فرا گیرد هستی ی ما را ، ودگر نقشی ننشیند در ما . هرسو مرز ، هرسو نام . رشته کُن از از بی شکلی ، گذران از مرواریدِ زمان و مکان / باشد که به هم پیوندد ، همه چیز ، باشد که نماند مرز ، که نماند نام ای دور از دست ! َپرِ تنهائی خسته است . گَه گاه ، شوری بِوَزان / باشد که شیارِ پریدن ! در تو شود خاموش . *** Dance your hand , to be droped Hundred drops / Sun rises of every Drop , of finger /May be , lighting needle / Do our night foraminated No resting , we are . REALITY , PRAISE . From kindness , make , s m ile / Do settle our lips /Come to be a song / Suitable , be listend We are hiden grain , watch / Apear as a cloud Send to rain on us /May be opened ,by your sensation /May we develope , and join your sun We , changing crowded wood . Catch hundred spark , of similiri make it woven , twisted / As a whip , hit our body / As long as come out similarity forest / of our ashes . We deposit eyes . a sleep choose it as a nesc . Hit drops at our cheek . May open iris eye . full drank of your shine , and fall down. EYE SITE MISSED THE WAY. Assist , entangle our look , to yours. May reflect us / ALL OF THOU we , harp : every cord an ache , imagination . ! Play us by immortal soothing . to be empty , to be full : from high silence note . We Became mirror, fear of every design. Be fallen in us / Reflect yours in ours To be captured our beeing , and no any ref lect . All side frontier , all side Name . Spin from shapeless. Thread from time and space pearl , to join every thing together/Remain no Frantier / Remain no name. , FAR FROM HANDS ,THOU / fEATHER OF LONELY IS TIRED, TIME TO TIME / WIND FRENZY/ TO BLOW , OUT , JUMPING FERROW
-
Poet: Sepehry, Sohrab /شاعر:سهراب سپهری /ترجمه به انگلیسی: ع.گ.دشتی{آیدین}
ایوان تهی است ، و باغ ، از یادمسافرسرشار. در دره آفتاب ، سر بر گرفته ای : کنار بالش تو، بید سایه فکن ! از پادر آمده است . دوری ، تو از آن سوی شقایق دوری در خیرگی ی بوته ها ، کو سایه لبخندی که ، گذر کند؟ از شکافِ اندیشه ، کو نسیمی ، که درون آید ؟ سنگ ریزه رود، برگونه تو،می لغزد شبنم چنگل دور، سیمای تورا می رباید . تو را ، از تو ، ربوده اند ، و ، این تنهائی ژرف است . می گرئی ، ودر بیراهه ی زمزمه ای سر گردان میشوی .
سهراب عزیز/و غریب!!/ خُنَکای چتر بیدسایه افکن ، سالهای سال، باپیروی از ذات حمایتی ی خویش ، حمایت شوندگان رااز گزند تَفِ سوزنده خورشید، در امان میداشت ، وآن عطشناک را به جان می خرید! / لالائی هاو قصه های بزرگی ی انسان رادر گوش شان میخواند / غافل از فرصت طلبی های موش های طاعونی ! /که هرسر پناهی برای شان :فرصتی بود ، برای دزدیدن ارزش های آن لالائی ها، وآن چترمهربانی ها! بید سایه افکن /درکنار بالشی که عهدی داشت ، وهیجوقت متعهد نداشت ، از پای افتاده است !! /وای برمن / و وای برتو غریبان شام های آخر؟!
The veranda is empty /and garden is full of passenger,s memory In the sun valley , you,ve been!bewildered. /by your pillow , is dead weeping willow
YOU ,RE away , far from corn-poppy,S other side . At astronished crucible , WHERE IS THE SHADE? /Passing whith smiling? / From the ease of mind , where is a brease ,comming in Sandstones are slipping on your cheek . your face is Beeing attracted , by dew of far forest . you,re stolen from yourself , this lonely is deep! You,re driven, wandring at by-way HUMMING !
یگانه ای ، یگانه ای با آرزو ، بیگانه ای غرقابه ژرفای خویش ، فارغ ، زهر کرانه ای چون حادثی ، در لحظه ها چون لحظه ها ، یک لحظه ای ریشه ! /به خاک خویشتن بی وصلی و بی وصله ای وارسته از وابستگی ، فکر و ، خیال و ، خستگی بی هیچ تصویری زخود ، با هیچ ! در پیوستگی ! *** در راه هی و در هر قدم میلاد و مرگی ! در عدم ! تنها! نگاه و دیدن ی بی هیچ تفسیر و قلم ! بی خود شدی ، از خود گذر بی هوش ، از سود و ضرر لب بسته و / بی گفت وگو غایب ز چشم هر بشر **** بی گله ای ، از گاو وخر بی ترکه و بی چوبِ تر تنها تجلی گاهِ او در جلوه های ، هر قمر هستی ! / پیام ات می دهد خاموش ! / از بحث و نطر !
به راستی ؟ / سریال ها ئی که از این گروه ، جی ای ام ، پخش می شود / از متن زندگی ی مردمانی با ملیت ترکیه ، ومسلمان !! الگو میگیرد؟ از دیدگاه بیداران ، این گروه نیز مکمل جنگ تروریستی نوکران استعمار جهانی ، بر علیه خط مقاومت کشور های مستقل ، مثل سوریه ، است . ارواح خبیثه معاویه /عمر و عاص / و یزیدی ها !! الگوی جانورانی است ، انسان نما / برای باز سازی ی رویاروئی ی : علی و معاو یه ودر ادامه : حسین و یزید !! و کربلا. . ****** ماموریت گروه حی . ای. ام ، دانشکده تر ویج و آموزش فحشا در چار چوب خانواده !! ترسیم شده است . که از اهداف هرتصل ، تئو ریسین صیحونیزم جهانی است . کاری که در ارو پا با موفقیت به انجام رسیده است . البته ، با جامعه شناسان و روانکاوان خود فروش ، برای انگشت نهادن بر غریضه جنسی ، نیاز فیزیکی انسان ، آن هم بشکل لجام گسیخته !! رئوس آموزش های گروه چی . ای .ام : 1} عشق های ممنوع . چگونه میشود در سایه چتر مقدس برادری !! / خواهری / خیانت کرد ؟ ,...... من ، تحمل ادامه این گزارش را ندارم > خواهران ودختران و مادران شریف هم وطن و زنان آزاده جهان را به مشاهده مطالب وبلاگ خانم منصوره صامتی ک با ادرس : paradox.blog.ir { پارادوکس. بلاگ.آی آر } جلب میکنم . وچون ممکن است آدرس با حروف انگلیسی را جا بجا نمایند ، آ درس را در پیوند ها هم مینویسم . جز خداوند ، پناه گاهی نداریم. .
گرگ ها ، در زمستان های سخت ، یا در مناطق سرد سیر ، برابر عادت ، یا رعایت ایمنی فطری !!/{{ بخور ، ور نه ، میخورندت }}/ دایره وار جمپاتمه می زنند ، و به چشمان هم دیگرخیره مینگرند / وهرکس جرت اش برد / در یک آن ! /همه میریزند ! ، و او را
پاره پاره اش می کنند / و می خورنداش !!
درس اش را از استادان رنجر یاد گرفته ام . درسِ زنده ما ندن / در شرایط غیر معمولی ! / که مردم ایران ! / باتجربه عملی : آن را مقاومت!/ نام نهاده ا ند . در زندگی ی معمولی ، ا نسان ! / ا نسان است ! - نوجوان ! / کودک / خو یشاو ند / مَحرَم / نا محرم / و ........همه وهمه / سرِ جای خودشا ن قرار دارند ! اما ، انسان ! ، هیچوقت معمولی ! نبوده است / وبه ا عتراف حضرت خا لق ! که میفرما ید: انسان در زیا ن کاری است / هیچو قت در جا یگاه را ستین ا ش نبوده ا ست !! پس در مورد او : اصل بر برائت نیست !!/ مگر در عمل ، و با هم آهنگی ی ادعا ، و عمل !! مورد هدایت قرار گیرد !! من با گرگها ، در نگاه مو شکا فانه ، وطولانی ! / در یا فتن پا سخ ِ پرسش های سنگین ، رقصیده ام ! / رقصی که نگاه طولانی مدت را ، مثلا در طول چهل سال ، سبک تر میکند : نگاهی شاهدانه ، که پاسخ ، روشن و شفاف ، با پای خودش : سر می رسد !! به نحوی که ، فریبکار ! / فراموش میکند که چشمانی آگاه ، به نشانه ها ! / همه سکنات ا ش را می بیند !! و ، بقولی : قاتل ، به محل قتل ، باز میکردد! ****** آموزشها : 1} خودت را ، در ملاقات اول ، به کودنی بزن ، فریب کار دستانش را ، با اطمینان خاطر ، رو می کند !! سپس مج اشرا بگیر / و او خودش گورش را کم میکند . تادیگر عمری را با گرگها نرقصی . گرگ ها معصوم اند ، آنان برنامه نرم افزاری ی خلقت را /دقیق و بی کم و کاست ، اجرا میکنند. همه جنایت ها و خیانت ها ، ناشی از بد استفاده کردن ِ انسان / از : حقِ انتخاب او ست !!؟؟ 2} کلاه بردار ها ، در تعقیب آدم های طمع کار هستند . 3} نود درصد دز دان ، خانگی اند ! همه رفتار مدعیان دوستی و خویشاوندی را مو شکافانه ! وشاهدانه ، نه بد بینانه /با ادراک واقع بینانه / به تماشا بنشین !! لازمه حتمی ! شناخت ماهیت انسان !! است که همیشه از خودت آغاز میشود !! تکرار میکنم : از خودت . 4 } این آموزشها : نصیحت نیست ! / آدرس های انسان ها ئی است حقیر ! / اما به گمان خویش زرنگ ! / آنقدر احمق اند که مثل کبک ، سر در برف میفشارند /تا احساس کنند کسی آنان را {شکارچی ها } نمی بیند ؟! . 5} ومن/ درطول طی طریق/ همه دردها وزخم های انسان های ساده را / چون زخمی کهنه جان خویش/بردوش می کشم /وجون درد خویش ، روایت میکنم . ***** > مکرو مکراله ، والهُ خیروُ ماکرین / راست گفت خداوند بلند مرتبه ووالا .
قابل توجه میهمان گرامی سرکار خانم نسترن ! و جویندگان ریشه یابی سر گردانی درونی ی انسان ! /در پیوند دائمی با مطالب شناخت / ومعرفت !
-
-
انسان هائی با ریشه در فرهنگ کهن ایران زمین + مقوله جایگاه والای انسان! در نگاه قرآنی + معرفت شناسی انسان ! / به محض اشاره به پدیده درونی ی به بن بست رسیدن ! اکثر شنوندگان ، این حالت را درک میکنند /اما در سایر زبان ها ، از جمله انگلیسی ، ازکوری { blind } ، که برای کوچه بن بست ، کار برد دارد ، فراتر نرفته اند !؟ {*}. ]]]]]]] برگردیم سر اصل مطلب/ سوال این است : به بن بست رسیدن ! جه حالتی است ؟ عوامل شکل کیری ارگانیزم این حالت کدام اند؟ / راه های برون رفت ! / کدامین اند ؟ / ما ، به عنوان گرفتار شده ، در این حالت ، جقدر نقش داریم ؟/در شکل گیری ! / ودر برون رفت !! ***** علی شریعتی ، انسان ایرانی را درآدرس ، نام ونام پدر و.....محدود نمیکند ، بلکه ، زخم های تاریخی ناشی از فراز وفرود تاریخ این مرزو بوم را ، برپشت شلاق حورده ما ، همراه ما میکند . و مسئول بودن ، در قبال انتجاب ما در روش های زندگی ! _ قر آن کریم ، با مخاطب قرار دادن انسان بنام زیباترین مخلوق / انسان را در تمامی شرایط ، در رفاه و سختی ! /در ابعاد گوناگون ، نفر به نفر را در انتخاب هایش مسئول میشناسد وهرگونه بهانه فرافکنی را مر دود میداند ! روانکاوی هم : روش و ماموریت این دانش را : سازگار کردنِ/ انسان نا سازکار؟ با محیط کار و هنجار های اجتماع /میداند ، که دکتر صاحبالزمانی در مقدمه یکی از رساله هایش ، شرایط وارونگی مدیریت نیروهای انسانی ، مثل رشوه خواری،چاپلوسی و ترفیع و تشویق همراهان {این پدیده شوم ومورد دغدغه دولتها} ومورد تنبیه قرار گزفتن کار مند های درستکار / واثر نا امیدی در او !؟ همگون سازی این انسان هارا در این شرایط : تاسف بار ! میخواند ! / یعنی علمِ عقیم !! ***** میماند : روشهای استادان ِ فارغ از محدوده های قومی ، جغرافیائی / و تجارب آنان !! _انسان !!: درد از توست ونمیدانی ! و در مان در توست ، ونمیدانی !! _ اندوه ! : از دلبستگیها ! / و وابستگی هاست ! / وچون این ها را دانستی : چون کرگدن !! تنها سفر کن !! / کالبد شناسی این تجارب : تجربه هرکدام در درون وبیرون شخص خودمان را میطلبد ، آن ها : آدرس را داده اند ، بقیه اش در یافت های درونی ماست ، که کاری است همیشکی ! ! / وفرآیندش : آگاهی به خویش ! / و بیدار ی !! ***** احساسِ به بن بست رسیدن !!/ علامت دادن موجودیت راستینِ توست : که دارد میگوید: طرحی که برای زندکی ات کشیده ای ؟ / جائیش غلط است ، ویرایش اش کن/ ممکن است لازم باشد تمامی پروژه را تعویض کنی و دو باره بکشی { یا بنویسی } . زندگی تو : طرحی ا ست که تو میکشی/ برای شخص خودت ، نه باب میلِ دیکران !! ***** عزیز : روزگاری که ، هنوز ! /به امید صداقتی می گشتم / که در درون ذلال ام / ودر تنهائی ی خویش ! /داشتم اش / و.../در دیگران ! / در پی اش بودم ! / به ترانه ای ازدرد! سر ریز شد ! : {{سفری در غربتِ خاک! }} همه ی طول سفر ، همره من/تشنه آب! / به درخشندگی ی ، دورِ افق ، دل میداد ! / و سرابی ، همه جا ، جلوه نما /چون غباری در باد / چشمِ همراهِ مرا چشمه نمود/ بی نصیبی از آب ! * همه ی راه ، منِ همرهِ من ، در پی ی نور ! / دل به سو سو ی تَنِ کِرمِ منور می داد / و فریبی ! /همه شب ، صبح نما / در سیاهی با ما / چشمِ همراه مرا خسته نمود !!/بی نصیبی از نور !! ***** آیا باید در این سیاهی ی درونِ انسانِ امروز !؟ متوقف می شدم؟؟ خیر !! این نه گفتن ! لازمه اش: جسارتی ، با همراهی ی :هنر زیستن با حقیقتِ خویشتن است ، که از روحِ و عصاره مذهب ، وعشق ! را در انحصار حضرت باری ، قرار دادن ، سرچشمه می گیرد ! / ودر قبال وصول / به این رحمت وبرکت / باید بهایش را بپردازیم ، تا شایستکی موهبت های بی منت اش را پیداکنیم !! / در آن حالت / دیگر هیچ چیز !! /مادی وروحی/ درونی وبیرونی / قادر به تحمیل به بن بست رسیدن را / در راهی ، که زندگی ا ست نخواهد بود / چرا که : ما توانائی دور زدن عوامل آن حالت را شناخته ا یم !! ]]]]]]]]]] گر در این خانه ، کسی هست !؟ / یک حرف ، بس است . اگر تغییراتی مثبت ، حادث شد ، شاد میشوم / مرا باخبر کنید .
افشار عزیز در مورد وازه مناسب انگلیسی، نظر بدهید ، ممنون میشوم { * }
-