بازهمم>انسان

مجادله ماهی ها !

بازهمم>انسان

مجادله ماهی ها !

تکه کوجکی از اینه هستی ام > من>تو >او > را منعکس میکنم > نشکنیدش .


میرداماد پس از توضیحاتی که در بخش دوم آمد ، وارد اصل درس روز گردید که شامل نظریه افلاطون درمورد مبدائ و خلقت دنیابود که مورد توجه ملاصدرا قرارگرفت .                          با پایان یافتن درس ، میرداماد محمد را به گوشهای دور از طلاب ودر کنار حوض مدرسه نشاند وگفت :                 ای محمد،حکمت عملی در دو چیز است ، یکی به انحام رساندن واجبات اسلام بطور مستمر ، به نحوی که ملکه و عادت جدا نشدنی بشود ، و تکرار نماز در پنج وعده با تکرار سوره حمد ، به همین هدف است . تمامی واحبات هم برای آماده شدن برای درک توام با عمل درس حکمت است و هیچ یک بدون فایده نیستند ، مثل لباس احرام در حج .    در این مراسم همه نشانه های اشرافیت و لباس ها و عادت ها ممنوع گردیده و فقرا که توان پرداخت مزد خیاط را نداشتند  وآنرا ندوخته به خود می پیچیدند و زندگی ساده مثل فقرا مورد نظر است .                          روش دوم برای حکمت عملی این است ک به هیچ وجه به درخواست های نفس تن ندهیم وگرنه نفس با در خواست های کوچک آغاز میکند و آرام آرام مارا تا جهنم به دنبال خود میبرد / و دراین حالت درس حکمت به درس بی دینی تبدیل میشود .                      محمد وقت را مناسب دید وسوئال نمود :ممکن است بفرمائید علت خلقت ابلیس (که بگفته شیخ بهائی همان نفس اماره در درون انسان است)چیست ؟ که موجب تحریک انسان میشوند ؟  استاد گفت : خداوند خیر محض است و هرچه را او آفریده برابر نظم هستی است / اگر ما دلیل آن را ندانیم ، این از ناتوانی و عدم آگاهی ما است .             اگر نفس نبود انسان دست به ازدواج نمیزد وتلاش برای تهیه نیازهای طبیعی انجام نمی شد /اما درصورت تسلیم به زیاده خواهی نفس شدیم ، آنوقت ، ناماش میشود نفس اماره که همان ابلیس در درون انسان است .               ما در کودکی از تاریکی میترسیم و هر پدیده خلقت را نمیشناسیم اما با رشد آگاهی و دانش انسان روز به روز به کامل بودن و همآهنگی درخلقت پی خواهیم برد .                      محمد (ملاصدرا) گفت معلم اول من که اهل ابرقو بود میگفت : خداوند دنیارا خلق کرده است که ذات متعالی خود را بشناساند .                  میردامادگفت آیا درآن زمان مبتدی بودی؟ محمد گفت آری ، استادگفت آن مرحوم چیزی باب درک یک مبتدی گفته است / درحالیکه ذات باریتعالی بی نیاز از شناخت و تایید دیکرموجودات است /ما انسان ها به دلیل کامل نبودن نیازمند شناخته شدن هستیم                 *****                  نه تنها ما قادر به درک علل خلقت نیستیم بلکه موسی کلیم اله نیز نمیدانست ، زیرا در کوه طور در ملاقات باخدا(سوره ط ) میگوید :قال اشرح لی صدری  /  ویسرلی امری / وواحلل عقدت من لسانی/ یفقهو ا قولی .              خدایا سینه ام را گشوده دار تابدانم که تو دستگاه خلقت وبنی آدم را برای چه آفریدی؟ / کار شناخت کامل تورا برمن آسان نما / لکنت زبانم را برطرف کن تا قوم من حرف هایم را بفهمند.!!  در نهایت او به ادراک علت خلقت دست نیافت و حتی در خواست روئیت خداوند مورد پذیرش واقع نشد .                         *****                  ایمحمد خداوند به ابلیس دستور سجده نداد وگرنه امکان نداشت که امر خداوند انجام نشود / ابلیس (نفس اماره ) برای ایجاد شرو فساد آفریده نشده بلکه این نفس اماره ممد حیات است وتا ازعقل شریف اطاعت میکند همه جا محرک خیر است واگر محرک شر گردید این از انتخاب نادرست ما در عوم همآهنگی وجودمان سرچشمه گرفته مامسئولیم .                                 


رب اشرحلی صدری /ویسرلی امری /واحلل عقدتی من لسانی /یفقهواقولی : آمین        

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۱۴
عابدین گودرزدشتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی