بازهمم>انسان

مجادله ماهی ها !

بازهمم>انسان

مجادله ماهی ها !

تکه کوجکی از اینه هستی ام > من>تو >او > را منعکس میکنم > نشکنیدش .

GLASS BEAD HUMAN / آدم های خَر مُهره ای !؟

سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۲۳ ب.ظ

*غایبی برادر ! هم درخودت ، هم درزندگی ، هم در رابطه با ذات گُمشده ات در بیکرانگیِ هستی {بودن!}.  **به اندازه اجناس یک دکه خرازی به گوش ها، دستها ، وگردنت خر مُهره آویزان کرده ای که چه ؟ ؟؟   بعد باهزار ورجه وُرجه و اظهار ارادت به گردانندکان / بی بی سی / و ُ آ / وکانال کاشفان زیر خاکی های آریائی { ساواک+ افندی عباس+آن رضای آواره ، که بعد از گذراندن صدها کلاس پولیتیک،هنوز سرگردان است که در چه نقشی بازی کند در تآتر 2500ساله} ، می آئی و در باره نسکافه خوردن ات با شاعران و هنر مندان فرمایش کنی !!         ***آی !! خر مُهره ای !!دیروز توی بی بی سی در باره فرهاد ، هنرمند باشعور وعاشق چه میگفتی؟         والا پیام دار !! محمد {رسول اله} ................این : صدا و انتخاب او ست ......و آن شعر : سراینده اش ، انسان وارسته و خالق حماسه ه دو باره آرش کمانگیر !! که امسال را علی دوران ما : سال حماسه !! نام داده اندو همه مبارزان ایران اسلامی آرش واره به همراه زنده یادسیاوش کسرائی ، می خوانند : ولی آن دم ، که زاندوهان ، روان زندگی تار است ،فرو رفتن به کام مرگ ، شیرین است !!بلی ، بایسته آزادگی این است .  و این : سرود شهدای ما و همه شهدای تاریخ مبارزه انسان !! برعلیه ضحاکان مار دوش ! بوده وهست .


 88888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۰۶
عابدین گودرزدشتی

سال آرش کمانگیر

سال حماسه

نظرات  (۱)

آقای آیدین! شما که به نظر می آید انسان به ظاهر روشنفکر و البته با سمت و سوی ملایی دارید! چرا سنگ فرهاد را به سینه می زنید

آیا نمی دانید این علی زمان شما! و آن روح اله قدیم شما همگی باعث سکوت فرهاد شده بودند؟ آیا می دانید که چرا صدای فرهاد و صدا و سیمای علی زمان! شما ممنوع بود؟ و چه شد که بعد از مرگ فرهاد همه به یاد او افتادند و صدایش حلال شد؟ علی زمان شما مثل آدم هایی مانند شما، همیشه و در همه زمان در حال زیرو رو کشیدن هستند

جالب است عشق فرهاد بودن و عشق علی زمان بودن! 

علی زمان شما! با همه این افراد مخالف است برادر!

پس پیرو علی زمان خود باشید! و همان بهتر که نان را به نرخ روز بخورید! و وارد بازی های مزحک نشوید.

توصیه من به شما این است که پیشانی خود را با مهر داغ فرمایید، شاید که مورد لطف بیشتر علی زمان باشید. به هر حال شرایط روزگار در حال حاضر چنین چیزی را برای شما می طلبد

رنگ لباس با تغییر شرایط می تواند عوض شود نان به نرخ روز خور!!!!

پاسخ:
هم وطن ام ! درد غربت تو را، یا به قول آنجا    homsick، درک می کنم . سلام. پس از نوشتن مطلب ، میدانستم که آماج داوری های مخلوق شرایط ذهنی گوناگون میشوم. اولین واژه، {برادر !} حساسیت زا میشود . من هم سی سال پیش وقتی برای پر کردن یک قرم بجائی رفته بودم ، و با حال خراب ناشی از موج انقجار جلوی نوجوان اطاق دار نشسته بو دم و از او سوالی کر دم : وبجای برادر گفتم : آقا !؟ میدانی چه گفت ؟ گف: آقا. تو . کُلاته .بگو. برادر . بلندشدم برم تقاضای باز نشستگی ام را پس بگیرم تا بدانم این بچه گستاخ را کی در اینجا گمارده . اما : آگاهی ام نسبت به » مسولیت انفرادی انسان . وبه یاد شهدای مظلوم اسفند  58  پا دگان بانه که بدن های یخ زده شان را گرگ ها پاره کرده بودند و بیاد بدن سوخته جهادی غیرمسلحی که در روزنامه رجوی : بانام خلق سوخته کُرد چاپ شده بود افتادم { آن ها همه همدیگر را برادر خطاب می کر دند ] !! به خودم گفتم : هر انسانی ، بی هم تا ست . و //واژه : الزاما واقعیت بار مفهومی خواسته گوینده نیست !؟  عزیز : نه نیاز تایید یا تکذیب شما و هیچ گروهی به هر نام را دارم ونه هیچ چیزی چه در پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب در قبال انجام مسولیت نظا می ام  نه خواسته ام نه گرفته ام . من : تاریخ زنده کشورم هستم و وبلاکم را برای تقسیم تجربیات درونی وبیرونی ام از انسان اعم واخص {خود م ، موش آزمایش گاهی خودم }  :برای انسان ، در هر کجای جهان گذاشته ام . هر گز نیت سیاسی کاری نداشتم ، اما واقعیت این است که همه چیز را انسان است که مدیریت می کند . من تنهائی فرهاد هارا نشانه وسعت درونی انسانی میدانم که: هنر با خود زیسن را از بیکرانه گی انسان ! آ موخته اند . واگر به مطلب ناتمام : از سفید کوه تا کرانه های مکونگ سری بزنی خواهی دید که : آیدین از
نج سالگی باحافظه قدرت مند اش از عبور ستون های انگلیسی در 1944 میگوید.      خسته شدی . چسم من توصیه شما را انجام می دهم اما دعوتت میکنم براستی بدون مزاحمت پیش داوری همه مزخرفات مرا به تماشا بنشین شاید نگاهی دیگر را مشاهده بفرمائیید . یاحق !  من در حاشیه ناکجا آباد شهری ناکجا آ با د دارم نان به نرخ روزم را می خور م > گیاه خوارم وبا علف های خودرو هم سیر میشوم . پوزش دوباره.
 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی