Mothers , Fathers , We are Accused !> پدران ,مادران ما متهم ایم !
دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۱، ۱۰:۴۴ ب.ظ
عنوان مطلب , سالکی از تبارِ عشق ودانائی را به خاطر می آورد : شهید, دکتر علی شریعتی مزینانی !! {او , از ...هابیل...بود , واز حلقومِ اش , نَفَسِ آتشینِ : ابراهیم , علی , ابوذر ...وحسین .....و زینب , و تمامی برخاستگانِ به قسط , از ازَل....تا....ابد..: شنیده میشد , و...میشود!!!! *****************************اتهام ما چیست؟ ................پدران , مادران , آموزگارِ کلاس اولِ دبستان ! دبیرستان , جامعه.....دانشگاه....؟؟؟ از خودم شروع میشود , تفهیمِ اتهام ...و به تک تکِ شما !!!!............ صحنهِ یکی از : بی شمار جُرمِ های مان , باز سازی میشود :::::: از تولدِ بچه مان آغاز کنیم : پس ا ز پایانِ دردهای مادرش>...او..آمد...سالم است , شُکر...ای خدای مهربان !!.....هورا , مبارک است.......ترخیص !!.....میریم خونه ....سیسمونی....کادو....>..یکماهی ....با لبخند...راست و دروغ...قاطی ! زندگی..؟...آره ...مجادله ماهی ها.....>....به کی بُرده ؟ ...به مامانم !..نه..به خاله...بیتا ...!...چِشاش ؟.... آقا بزرگ !....نه !....مامانِ من !...آره..مامانِ..{من>من<...من }......ازخستگی ..خواب.؟.وبیداری..شیر!!...............>>>>> ماشاله ...راه میره....>>>...شیرین ...زِ بو..نِ....من!..بگو بابا !....نمیگه....فقط مامان...چِ....را؟.....برای اینکه .....مامان شیرداد....<..آره...اما..بابا هم نان داد...بابا آب داد و....شوخی ....وجدی..در هم >>>>>>>>>> ** انعکاسِ آینه : احساسِ مالکییت , آرام آرام , دارد وارد میشود تا پرده ای شود برای ندیدنِ واقعییتِ وماهییت کودکی که ما دوتا {مرد وزن} با ازدواجمان , سبب تولدش شده ایم شود , بجای دیدن انسانی مستقل ودرحال تکامل جسمی , وهمزمان : کنجکاوی وشگفتی اش از چیستان جهانی که واردش شده !! عروسکی لطیف وجاندار را می بینیم , که به {من !! } تعلق دارد : منِ ! مرد , من ! زن {چرا که هنوز به ادراکِ/ ما / دست نیافته ایم و فراموش میکنیم که :دو انسان بی همتا ودارای حق انتخاب , آگاهانه , باهم همراه گشته اند و حالا : دوبال {زن ومرد } , پرنده ای کامل وآ ماده پرواز شده است , و هیچ کدام از این بال ها بر هم برتری ندارند , چرا که هرگونه حس برتری جوئی هربال , عدم همآهنگی اایجاد می کند : و.....پرنده.....زمین گیر ...میشود : واین , یعنی : ادراک مفهوم : >ما....وفراموشیِ .>....من !....من !!! /وشناخت عملی از> دخالت مزاحمی با نامِ > پسرِ من > دختر من : در حس مهربانی وعشق !! که : بی منت... است , هم مانندِ : همه نعمت های حضرت عشق , برای همه , وبدونِ منت !!!!............. . اما موتور قدرتمندِ عشق !! در درون مادر , که از آیات ونشانه های آن :بخشنده و مهربان !! در انسان است , فرصتِ خود نمائی را به : حس جهنمی مالکییت , نمیدهد !! وعشق... در نگاه ..و.در هر چکه شیرمامان ....و ژرفای چشمانِ بابا................******* تا اینجا .....آیا میتوانی ؟؟ اتهام هائی را که در این باز سازی : روی پرده ..وپشت پرده روایت است !! به خودت .....تفهیم {اتهام} بنمائی ؟؟؟؟؟! ***********************کودک را از بازی ادراکِ خود به خودیش , جدا کردیم , و به مکتبخانه کتابت بردیم , ...آب ....بابا .... کلاس اول تمام....کارنامه : 20/20 /19 /20 .....معدل = 19/75 . بچه ,{ پشتِ سر} را نگاه نمیکند !! ...... ما , مادر ,پدر ومعلم : فکر میکنیم که کودک , کلاسِ اول را {سال گذشته} گذرانده !!!{و اورا در گمان , مثل خود می پنداریم} درحالی که: او , با{ پارسال} و{ دیروز } , اصلا.....و.....ابدا.....کاری ندارد!!؟؟ ما.....ذوق زدگی مان را , از روی علاقه !! از> شمارشِ روز ها : تولد , شیرخوارگی , اولین روزِ دندان درآوردن وغذا خوردن , حرف زدن , راه رفتن و اولین روز کودکستان , دبستان وکلاسِ اول و..........!! و ثبت این رویداد ها : با عکس , فیلم و گرد همآئی وجشن .......همه وهمه : برای اثبات شادیمان به دیگران!!؟؟ آری : دیگرا ن!!! , و گاهی : از ترسِ مامان وبابا بزرگ وحرفِ مردم !! , سنگِ تمام میگذاریم و درصد افراط ما, درصد تخریب رشد طبیعی کودک را بالا تر میبرد!!؟؟.....******تفهیمِ اتهام به شما , مهر بانان !!!{{ کودک , داشت : طبیعی !! برابرِ فطرت خلقت اَش: که حضورِ کامل درتنها لحظه{ زنده} زندگی !! یعنی : اکنون و { حال} و مکانِ درستی که باید باشد !! یعنی : اینجا !؟ و اما شما , مثل همه مردم !! اورا گرفتارِ , گذشته !! {مُرده } و آینده {نیا مده } کرده اید !!! البته مشاوران تربیتی هم در این اتهام , با شما شریکند با : پافشاری بر : آینده نگری و برنامه ریزی و مدیریتِ خانواده !!؟؟ همان بلائی که در کودکی , مجرمین مهربانِ به سر شما اوردند ,شما هم , بسرِ کودکتان آ وردید !! اتهامتان را صد بار : بی طرفانه , وبا مروری شاهد وار , از نگرانی هائی که درکودکی ,با دستکاری در روند رشد طبیعی تان ,کشیدید وهنوز.....میکشید !! درک , وسریعا وبا هشیاری, تا حدِ ممکن : جبران فرمائید!! روشن تر میگویم : همزمان با رشد طبیعی کودکتان : به کودکی برگردید و گام به گام , کودکانه , با کودکتان همراه شوید واز او : زندگی را فراگیرید!! سخت است : اما شدنی ست!! ********************کودک , اگر از آسیب مهر بانی شما به :{ پسرمن , دختر من}, خیلی متاثر نشده باشد: به یاد گرفتن ادامه میدهد, بدون دغدغه خاطر !! اما : حسِ مالکییت , وِل کُن نیست !! دغدغه معدلِ 19/75 به جان ما افتاده.....پچ پچِ درِ گوشی مامان به با با : دخترِ{پسر} خواهرم معدلش 20 شده ,{ او} که از{این} , با استعدادتر نیست !! اگر بچه را کمک نکنیم , روحیه اش خراب میشود!!؟؟ با با :فردا برو به دبستان پیشِ معلم اش , کلاس تقویتی....و..... نتیجه : هیچ !! .....آرام آرام ...بچه مشکوک میشود ....!! کم کم بچه را موردِ هجومِ اسلحهِ { نصیحت } قرار میدهیم , ببین ! تو ! نباید از پسر خاله ات عقب بیفتی !! تو از او!! باهوش تری , باید جبران کنی و ازش بزنی جلو ........وهزار اقدامِ دلسوزانه ............***********************تفهیم ِ اتهام {این آقای وبلاگی هم شورشو در آورده , اینجور که این آ قا میگه !! بفرما: بچه را ول کنیم و اصلا فکرِ آتیه اش نباشیم , مثلِ بچه یتیم !!}}************** مهمانِ حبیبِ خدا !! اگر به دنبالِ ِآینه ای می گردی که تصویرهایش بابِ میلِ شما باشد ؟؟ همچین آینه ای وجود ندارد !! آینه چون ...نقشِ تو ..بنمود راست/ خود شکن / آیینه شکستن/ خطاست !!****** بعلتِ سنگین بودنِ جُرم...ببخشید...اتهام......تا جلسه بعد..... *** جلسه دادگاه رسمی است : حضار بایستند . خدایا : برمحمد,درود فرست. - قاضی دادگاه : در این مدت طولانی , پرونده های زیادی در باره : باز همم>انسان , و اتهام های وارده به فرزندان حضرت آدم {ع} , معوقه بود و همه آنهارا رسیدگی کردیم و احکام صادره هم , باوساطت این آقا وبلاگی , تعلیقی شده , بهر حال گفتیم این پدران ومادران متهم, شاید بااین فرزند به سفر نوروزی بروند : این پرونده راهم مغلق کنیم تا شاید , مرتکب جرم ها ئی مثل : مقایسه کردن بچه باهم سن وسال ها که درصورت ارتکاب به تحمیل رقابت به جنگی دائمی با رقبا کشیده می شود و همه کینه ها و آدم کشی ها از اینجا سرچشمه میگیرد , وحکم اش فساید در زمین خداست واین حکم قابل تعلیق نیست , تا بهار آینده صبر میکنیم ! شاید بازهمم>انسان , از پیگیری اتهام دست کشیدند !! برمحمد وآل محمد : صلوات . { پایان}
>>>ادامه دارد<<
۹۱/۰۹/۲۷