بنام خداوند بخشنده مهربان : که انسان را ازگل (gel) ساخت , وبا دمیدن عاشقانه روح خویش دران کالبد , انرا به گل (gole) سرسبد افریده هایش قرار داد , وازشوق مشاهده این همه زیبائی , همه احاد هستی را فراخواند ,تا دربار گاه ملکوتی اش , باریابند وتبریک بگویند , بخاطر خلق مخلوق زیبا ی او !! وانسان , درکره زمین , ازذات خدائی خویش فاصله گرفت وازحق انتخابی که به او عطا شده بود , درطریق شهوت وخشم که فرایند زیاده طلبی است , استفاده نمود واکثرشان برعلیه پیام اوران او , شورش کردند واکثر انان را کشتند . واین انسان:درچنبره نادانی خویش . به خوابی سنکین فرورفت . وباموجودی خود ساخته وموهوم به نام (من) عجین شد, که کتاب کریم انان را : کور و کر ونادان , تفسیر میکند. و: این تکه کوچک ازاینه بی کران : هستی (( beeing پس ازسال ها سرگردانی ودر به در در جستجوی خویشتن خویش:نه انکه میپندارم که هستم ,نه انکه به نظر اید که هستم,نه انکه ارزو داشتم که باشم !!بلکه ان عزیزحضرت عشق !؟........کدام ادرس؟از کدامین راه ؟!!......راه افتادم...راهی ترسناک ,موانع :بی شمار ,کوره راه های پرازجاذبه ,قهوه خانه هائی که هر مسافر خسته را میتوانست فریب دهد که :مقصد اینجاست ! صداهای دلبستگی های پشت سر:برای باز گشت , برای توقف !....پاها ی زخمی ازخار,چشم ها خسته وکم سو:از انعکاس سراب های وسوسه انگیز!!
به بن بست رسیدم ومایوس! لحظه لحظه موعودبود:...(من)باهمه وابستگی ها ,نیست شده بود ,هیچ یاری رسانی نبود!....کسی دیگر! متولد شد!دردکشنده زایمان تمام شد! خانه ازات واشغال پاکسازی شده بود, تااوبیاید.......,و...او....امد!!! فسبح بحمد......
حالا:
بدون هیچگونه ادعا ویا , لایحه دفاعی ازخویش , یافته ها یم را منعکس میکنم , بدون نیاز به گدائی تاییدیه دیگران !! لاحول ولا قوت الی بااله العلی العظیم :راست گفت............