مرد غارنشین آرام آرام زبان گشود ، نه به نحوی واضح ، جملاتی پراکنده که باگفتن آن ها سلول های چهره اش حکایت از درد کشیدن داشت . چیزهائی از تکرار گذشته میگفت ، دوران سازندگی ، سردار سازندگی ، امیر کبیر ، بازار آزاد، قدیسان سود و تکاثر ، وخرید قالب های کهنه پیکان از شرکت ورشکسته تالبوت انگلیسی توسط وزیر صنایع دولت سازندگی، آقای بهزاد نبوی ........ *** له شدن توده مردم و اخلاقیات و کرامت> انسان ، در زیر زنجیرهای بولدوزر ساخت بازار ، ترکتازی گله گنده های بازار ، عادی شدن کراهت رشوه و رانت خواری با توجیه اجتناب نا پذیر بودن این مقوله ها در عبور از اقتصاد دولتی به رشد بخش خصوصی : به ادبیات و شعر و فیلم های ساخت آن دوران نگاهی بیاندازید ؟؟!! منتقد هاشمی : دشمن پیغمبر است : تیر خلاس ، بنگ !! **** بادست اش به دفتر شعر اش اشاره می کند و شعر خواب پرواز !! از اشعار بر گزیده فجر 71 صدا وسیمائی که نمیدانم از نظر هاشمی پدر ، در آن برهه صدامی بوده است یا نه >>> (اخطارگونه سال 63 که تمجید بوده است ، نه اخطار ، وتوسعه رندانه ژورنالیستی آن در پایگاه ایشان به امروز که با فقدان و حذف لقب امیرکبیر؟!/ صدامی شده است "پناه بر خنثی کننده مکر مکاران !!! ***** به تو صیه مرد غارنشین کهفی ، سروده بلند اورا در بخش3 این مطلب خواهیم آورد.