بازهمم>انسان

مجادله ماهی ها !

بازهمم>انسان

مجادله ماهی ها !

تکه کوجکی از اینه هستی ام > من>تو >او > را منعکس میکنم > نشکنیدش .

permament selfconfidence / اعتماد به نفس ما ندکار

جمعه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۴۰ ب.ظ

  • به دوست ات میرسی و از حال اش جویامیشوی ، نحوه پاسخگوئی و حالت چهره و تُنِ صدا ، نشان از آرامش خاطر و اعتماد به نفس اش حکایت  دارد .                          چند روز میگذرد و دوباره ایشان را ملاقات میکنی ، وبازهم از احوالات اش میپرسی !!!           انگار آن آدم هفته پیش نیست ،   همه چیز نشان از در هم ریختگی و از کنترل خارج شدن امور زندگی ایشان  دارد.                         از ریشه یابی این درهم ریختگی و مقایسه حالت موجود با حالت هفته پیش می پرسی ؟؟                 میگوید : اعتماد به نفس ام از دست رفته و علت سرحال بودن اش رادرملاقات قبلی بالا رفتن ارزش دلار و بالا رفتن سهام اش دربورس تهران عنوان مینمود / وحال خراب اکنون اش را سقوط هر دو در این هفته!!             *****             به راستی ، اعتماد به نفسی که وابسته به مسائلی مانند بورس و دلار / ثروت ها و داشته های مادی/ / و زیبائی جهره و اندام برای خانم ها/ میز ریاست: نه به عنوان محلی برای خدمت به مردمی که مالکین اصلی کشوراند، بلکه پایگاهی برای تغذیه نفس جاه طلبی ، و....همه وهمه ، مصداق تمام شدنی وبا احتمال آ سیب پذیربودن انسان و داشته هایش : نمیتوانند علت و معلول اعتماد به نفس قرار گیرند !؟                 ****                پس چه باید کرد ؟                اگر معامله گری ، به بیان قرآن کریم " معامله ای پُر سود را با معامله گر منصف و عادلی با نام پروردگار یکتا، رقم بزنیم که تنها ماندگار و جاودان در هستی آست .                             ما انسان ها قادر به براندازی بازار و واقعیت های نو، در هرلحظه تمدن در دهکده جهانی نیستیم ، امامیتوانیم: مانند هنر پیشه های مجرب درهمه مشاغل در تآترشهریگری ، عالی بازی کنیم، و مانند هنرمندان یاد بگیریم که : بازی است ، وپس از پایان بازی به فترت زیبای انسانی خویش برگردیم !!! !!                                  *****                             

         بقیه داستان ، با برداشت های بازدیدکنندکان گرامی غنی تر میشود.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۲۹
عابدین گودرزدشتی

معامله پُرسود

نظرات  (۷)

۳۰ شهریور ۹۲ ، ۰۲:۱۹ حاج رضا آبادان
استاد شهید دکتر على شریعتى (ره) : خدایا چگونه زیستن را تو به من بیاموز ؛ چگونه مردن را خود خواهم آموخت / درود بر استاد
پاسخ:
درود بر شما برای پیامک هایتان.

با پیش زمینه ای به نام این تیتر :
انتخاب نام برای نمادهای شهری چه تأثیری تو افکار عمومی جامعه داره؟
بفرمایید تو دم در بده !
پاسخ:
سلامی دوباره به علی آقا مجیر ، پیداست که بارویکرد بخشش مسیح واره ورود ی وحالی !!چشم ، میام به کامنت خودت ، اما : میگویم : هرکسی کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید ، روزگار وصل خویش . شادکام از انوار پنحره همیشه گشودهحضرت عشق باشی .
۲۸ مهر ۹۲ ، ۱۱:۵۷ یک بیننده خوش شانس
سلام.بسیار آموزنده بود، اما سوالی دارم؟چگونه میشود به حضرت دوست وصل شد؟راه تاریک و نا همواراست استاد عزیز :لطفا گوشه چشمی و نور شمعی لطف بفرمائید شاید ما هم چشممان بینا شد؟
پاسخ:
خوش آمدی ،دوست من ، اجازه میخواهم شمارا اینگونه بنامم .                       ناشناخته ها را حتی اگر شناختیم ، آنان را نخواهیم دید ، و تنها آدرسهائی که در دسترس است ، نشانه ها (آیات ) آست . نمیدانم چقدر به قرآن سر زده اید ؟ در آنجا آدرسها ، بی آدرس است ، در عوض ما را دعوت میکند تا به > مشاهده نشانه های حضور دوست بپردازیم ، مثل فصول، درخت ، و...کل هستی !! وازهمه مهم تر >انسان !! به مثابه گرامی ترین مخلوق ، با باری سنگین از توانائی ها وهزاران غمزه پنهان و پیدا از عوامل حرکت زا، مثل ابر موتور قدرتمند هورمونی ، که بزرگترین چالش انسان در تداوم نسل بشر و در عین حال در صورت عدم شناخت و کنترل معقول   بر این قول قدرت ، مسبب هرگونه جنایت و ....خواهدشد ، واگر حذف شود ، دنیائی سوت و کور پدید می آید و سوت پایان  بازی هستی و بشریت ، که غیر قابل تصور است حادث میشود!!        شما در کسوت جستجوگران علت و معلول ها وارد شده اید ، ولاجرم در راه ، و رهرو هستید و لاجرم هرآنچه دیدنیست و قابل مشاهده ، دیر یازود ، دریافت خواهید کرد و مور مور شدن ما برای بیدارشدن و آگاهی ، از شک کردن آغازشده است ، که حس با ارزشیست و در شک ماندن ، ما را به مرداب توقف !! میکشاند .سه قسمت عنوان :استادان معنوی در پرتو خورشید ، در عین ساده بودن ، از راه رفته پیشکسوتان حکایت دارد / نگاه شاهد وار ، کاریست دائمی و شرط اول سلوک در راه / فعلا ، صبر و انتظار ......    انرژی خود را در بحث های بیهوده تلف نکنید / سکوت سرشار از ناگفته و گفته هاست.                                                                                         تو، ازاول وصل بوده ای ، از جان دار شدن پدرمان جناب >آدم ، وبه این انگیزه است که در جستجوئی و پای در راه گذاشته ای ، جان ما ، از دمیدن عاشقانه نفخه دوست پدید آمده و راز بی تابی های مادر همین است / ما در وسعتی محدود مختاریم ودر همان وسعت در پرتو تجلی او قرار داریم / با ورودکاشفانه و مدعیانه محض، از مسیر تابش نور ، دور میشویم / با مشاهده شیدائی مان به روش عشق ورزی رهنمون میشویم / وعشق و عاشقانه زیستن ، راه میانبریست که ازگمشدن در بیراهه ها مصمونمان میدارد / اصلا بنای هستی بر مهربانی خاص و بخشندگی عام نهاده شده است /  درمشاهده گرانه دیدن ، سوزه اصلی برای مشاهده خود وجودی ماست ، که شگفتی آفرینش است و بهترین آیت (نشانه ) برای درک احساس حضور دوست / میفرماید : همه چیز را برای انسان آفریدیم / ونگاه شاهد وار به یک گُل ،تا مرز های بی مرزی انسان اعم ، و خودمان ، (انسان اخص و در دسترس ) کاریست همیشگی و در نتیجه آن ، در معرض تشعشعات تحلی نور هدایت قرار گرفتن . دوست من : عاشقانه ره بسپار / آنجه آماده آنیم وقوع می یابد / هستی یکپارجه است و و واحد ، ما آن را به دنیا و ماسو ی ، و درونی و بیرونی تقسیم کرده ایم / همه سکنات ما ، در مسیر زندگیست و > مرگ ] تنها یک تعویض لباس است ، چون دیگر آن لباس مندرس شده است / برما بعد آن چه خواهد گذشت ؟ ماکه هستیم که بپرسیم ، تنها ، سر بر آستان دوست و > یسلم و تسلیما !!!                                                                     
۰۵ آبان ۹۲ ، ۰۹:۱۳ یک بیننده خوش شانس
سلام.نمیدانم چرا تمرکز ندارم.مطلبی را با دقت می خوانم یا کتابی را ،اما متاسفانه پس از مدتی دچار فراموشی میشوم و فقط قسمت هایی از کتاب یا مطلب در خاطرم هست.گاهی اوقات از بررسی رفتار و کردار خودم در همان لحظه یا بعد از آن به خصوصیاتی از خودم آگاه میشوم که فکرش را هم نمیکردم چقدر انسان دورو و فریبکاری هستم و دروغگو و...گاهی هم خوب و مهربان و ...؟خیلی جالبه؟اما متاسفانه با وجود آگاهی به ان رفتار بد همچنان همان رفتار را ادامه داده یا تکرار میکنم؟دلیل چیست؟
پاسخ:
تمرکز کردن ، هنریست آموختنی که در صورت دست یافتن به آن ، یاری رسان حافظ ما است / قیل و قال فکر ، سر مارا شلوغ میکند و این هیاهو ، مانع تمرکز و در ادامه کم آوردن در امر ماندن مطالب در ذهن ما است .          تمرین عملی برای رفع شلوغی فکر و چاره ادامه نیافتن یک رویداد در ذهن : تنفس را عمیق تر کردن و تدریجا تند تر کردن ، سپس تمرکز کامل روی دم و بازدم ، که در روز ممکن است چندین بار نیازمن این تمرین باشیم ، تا آنجا که بعلت ممارست در این تمرین ، بازگشت تمرکز ما از نظر زمانی کوتاه تر میشود . این تمرین ، تمرین بودا رهبر بودائیان بوده و آنقدر از نظر او تاثیر گزار بود که میگفت : هرکس موفق شود که به دم و بازدم تنفس اش تمرکز کند ، انسانی بیدار شده است ، و مفهوم لقب بودا نیز( کلمه بودا ) هم یعنی بیدار شده! /    در مورد ماندن متون در حافظه ، آن هائی که ماندگاری در ذهنشان کمتر است ، کمبود را با تکرار بیشتر جبران میکنند .                  در مورد آگاهی به ضعف های انسان اعم واخص که خود مان هستیم ، آدرسهائی را که در قرآن کریم مییابیم مارا از نگرانی بیرون میآورد : انالانسان لفی خسر ، ان ...کان ضعیفا ، ان ...کان ذهوقا ، اکثرا لایعلمون و ..........  /  که اکثر ضعف های ما از ترس بخطر افتادن شخصیت قلابی ماست در نظر دیگران / زیاده طلبی ] مقایسه دائمی خود با دیگران ما را به رقابت جهنمی با دیگران میکشاند و.....سگ دو برای عقب نیفتادن از نمایشات ،     برای آنان که به راه معرفت به خویش وارد شده اند / با نگاه شاهدانه و بیطرفانه ( که شما دارید در آن موفق میشوید ) ریشه یابی انگیزه های درونی کمبود ها و عادات و افکار ی که شایسته انسان خداگونه نیست را یافتن است . مسیر واقعی شناخت خداوند > ازراه شناخت خویشتن ادامه می یابد . درود برشما .                                                                                 
۰۷ آبان ۹۲ ، ۱۵:۱۸ یک بیننده خوش شانس
سلام.نظر شما در مورد دروغ مصلحتی چیه؟
گاهی اوقات احساس مهربانی( بدون دلیل و ناخوداگاه) بهم دست میده و در اون لحظه :در ارتباط با افراد یا موقعیت ها حماقت آگاهانه انجام میدم؟به نظر شما این خوبه یا بد؟
چطور میشه عقده ها ،کمبود ها و رفتار های غیر انسانی را از خودم دور کنم.ممنون
پاسخ:
دوست خوش شانس ، ما جبرا زندگی شهری راو آپارتمان نشینی را داریم ادامه میدهیم، وباید قواعد و قوانین نوشته و نا نوشته حاکم بر آن رارعایت کنیم، واجرا و عدم اجرای هرکدام بازتاب های مثبت و منفی در زندگی و ذهن و روابطمان با دیگران به ارمغان میاورند . زنگ خانه به صدا در میاید و بچه در را باز میکند ، مردی آنجاست و میپرسد بابایت خانه است؟  چون پسر هنوز ریاکاری و مصلحت اندیشی را یاد نگرفته میگوید بله هست . او به پدرش اطلاع میدهد اما بعد ملاقات پدر با آن مرد پسر را سرزنش میکند که چراگفتی من در خانه ام؟ پسر که بافطرت پاک اش همراه است تعجب میکند که چرا مورد توبیخ قرارگرفته ام / به روایت روان کاوان اگر این تو بیخ چند بار تکرار شود پسر دیگر هرگز سخن راست نخواهد گفت !!!/ من پیرمرد دارم جلوی درب خانه ام را آبپاشی میکنم /جوانی باموتورسیکات میایستد و مقداری آب از شیلنگ میخورد سپس میپرسد : شما تنها زندگی میکنید؟ /فوری شک میکنم که او دارد برای سرفت خانه اطلاعات حمع آوری میکند !؟/ میگویم ماخانوواده پُرجمعیتی هستیم . در حالیکه دروغ(مصلحت آمیز )گفته ام . نتیجه : غیر از اعضائ خانواده ، سوئالات را برابر نیاز به دانستن و محرمانه و غیر محرمانه با هوشمندی پاسخ میدهیم. وگاهی خبر راست از زندگی دیگران را گفتن ممکن است منجر به فاجعه شود .    ** احساس مهربانی نسبت به انسان ها ناشی از فترت پاک انسان است /اما فریبکاران و خلاف کاران چقدر از همین روحیه ارزشمند سوئ استفاده کرده اند : در کنار جاده ایستاده و پریشان حال میگوید بچهام دارد میمیرد مرا به در مانگاه روستای بعدی برسان ، سوارش میکنی اما با اسلحه سرد تهدیدت میکند وهرچه داری به او میدهی تا نجات پیداکنی /شانس آوردی که ماشینت را ازت نگرفت.            من ایجاد بد بینی نمیکنم اما تجربه میگوید تمامی دزد ها خانگی اند ، پس همه چیز باید تحت کنترل و مدیریت هوشمندانه قرار گیرد . مولی علی میگوید : ان چنان زندگی کن که انگار همیشه خواهی بود و : جنان زندگیکن که لحظ ای بعد خواهی مرد ./ میبینید که درعین حال که سفت گرفته ای دنیارا /اما هراحظه باید آماده رها کردن اش باشیم ؟ چه ضد و نقیضی که معرفتی عمیق باید باشد که درک اش کنیم و به کارش ببندیم .                                                                                                 *** عقده ها و کمبود ها و هرآنجه موجب سلب آرامش مامیشود :  ما مداوم به درون و بیرون خویش با نگاهی شاهدوار ( تماشاچی خودمان بودن ) نگاه می کنیم !! / انسان در برخورد با رویدادها و حوادث ابتدا عکسالعمل اش به شکل فکر !! در سرش پیدا می شود وسپس به عمل یا گفتار تبدیل میشود / ما پس از حادثه خودمان را در مسیر عکسالعمل ارز یابی میکنیم تا شناخت مان به خودمان بیشتر شود / سرزنش خودمان کمکی نمیکند چرا که باید بیطرفانه ارزیابی کنیم خودمان را / و در دراز مدت ریشه وعلت و مسیر شکل گیری عکس العمل  هایمان را مشناسیم / وبه محض آگاه شدن به آن / مثل روشن کردن لامپ همه تاریکی به همراه عادات و عقده ها ناپدید میشوند . عزیزم : کلمه به کلمه این روشها با تحمل سختی بدست میآید / بسیار سخت و دشوار ، اما شدنیست : این ها چکیده معرفت و کسب آگاهی به خویش است / آرام و با توکل ویاری خداوند راه را طی کنید /عجله نکنید رنج ها در انتظار شماست با میوه ای شیرین و بهشتی .                                 
۰۸ آبان ۹۲ ، ۰۹:۲۶ یک بیننده خوش شانس
سلام.ممنون از پاسخ :->

آیا حسادت ممکن است باعث پیشرفت شود؟

ان چنان زندگی کن که انگار همیشه خواهی بود و : چنان زندگی کن که لحظ ای بعد خواهی مرد.
درک این تناقض مشکله؟

گاهی اوقات حسی از پوچی و بیهودگی بهم دست میده و ناامیدی محض،
پاسخ:
حسادت چیست؟ کودکان چیزی با این نام نمیشناسند /حسادت محصول عملکرد پدر مادر و حامعه است تحت لوای تر بیت !! که در بسیاری از این رویکرد ؛ کودک را از ذات آرام اش دور میکند . تخریب> با مقایسه    کودک بادیگران شروع میشود و آرام آرام با بازی شیطانی رقابت > ادامه مییابد و سپس به جنگی اعلام نشده با نزدیکان و همکاران و هم سالان تبدیل میگردد > درعرصه های داشته ها > از قد و قواره گرفته تا داشته هامان مثل خانه، اتومبیل ومدل آن و شغل و شمارش ثروت و.....( میداندار اصلی این بازی کریه خانم ها هستند و بازیگر جور کش و رسواشده : مردها !! ) . خانه و یک وسیله ای مثل خودر ضروریست اما در بحبوحه رقابت، آن جهارچرخه سوار شخصیت قلابی ما میشود نه ما سوار آن / این روند جهنمی : مقایسه ، رقابت ، و جنگ دائمی ، رابطه انسان هارا به یک دیپلماسی دروغ تبدیل نموده و  به علت فرهنگ حاکم بر جامعه مصرفی > تمام شدنی نیسست و هرجا کم آوردیم دچار افسردگی و حسرت و سیاه دیدن دنیا و > ساده ترین اش حسد !؟ میشویم . / شناخت این روال در درون مان / ما را از تاریکی بیرون آورده < آزاد میشویم / رقابت سالم مثلا در تولید: با مدیریت درست و کیفیت جنس بهتر و ارزان تر مفید و تحمیل شده قانون بازار است ، اما حسد > بیماری ناشی از شکست در یک جنگ توهمی و غیر واقعی > چگونه میتواند موجب پیشرفت شود ؟؟ /درثانی ، رو شن نیست که منظور ما ازپیشرفت چیست؟ اگر بردن در بازی و سگ دو مفایسه - رقابت است که این نه تنها پیشرفت نیست بلکه فرو رفتن در مرداب نادانی و نمایشات تهوع آور این بازیست / کودک را خراب میکنیم و جامعه هم کمک میکند و روابط متکی به دوستی و مهربانی نادر و کمیاب شده است !!! معلوم است که من وشما : احساس بیهودگی و نا امیدی باید دارشته باشیم / دوست من این تصاویر کلامی که تقدیم میکنم برای حفظ کردن و بیانات رو شنفکرانه نیست بلکه : یک انقلاب درونی بر علیه این رابطه دروغین را میطلبد و ایمانی محکم / چراکه همرنگ این جماعت نباشی ترکت میکنند / اگر روحیه جهاد در طریق خدارا داشته باشی ، جائی برای بیهودگی نمیماند / رزمندگان راه مستقیم : تسلیم نا پذیرند / والسلام .   
۱۰ آبان ۹۲ ، ۱۰:۵۴ یک بیننده خوش شانس
سلام و درود .
بسیار ممنون از وقتی که برای پاسخ به سوالات گذاشته اید.
نظر شما در مورد رفتار افراد در محیط کار و در محیط خانواده چیست؟l
نظر شما در مورد ارتباط کار با درآمد حلال و حرام چیست؟




پاسخ:
سلام، اگر تمامی مطالب بلاگ را مشاهده میفرمودید پاسخ هارا دریافت کرده و دیگر سوئالی نمیماند ! / درعین حال عرض میکنم:ماهیت تربیت فاجعه بار بر مبنای : مقایسه _رقابت و جنگ اعلام نشده و  مقدارتاثیرات اش را باید در خودمان و در رفتار نزدیکان و همکاران به مشاهده بنشینیم ، سپس خواهیم دانست که هیچکدام مان از این آثارتخریبی مصون نبوده ایم . اگر موفق شویم شخص خود را از این بازی کنار بکشیم ، در ان صورت بادیگران مانند آسیب دیدگان با روشی توام با دلسوزی و رافت رفتار خواهیم نمود . در محیط کار جون هنرپیشه هائی ماهر ، نقشی را که به عهده گرفته ایم عالی بازی میکنیم ، در نتیجه این رویکرد ، آسیب پذیری ما از مشتری و همکار ، به حد اقل ، کاهش مییابد / والگوی عملی ما برهمکاران تاثیر مثبت میگزارد . الگو های کلامی بی تاثیر است مگر کسی تحت تاثیر آرامش شما از ریشه آن رفتار بپرسد که در آنصورت هم آدرس توانائی های انسان اعم را بیادشان میآوریم / در محیط خانه هم الگوی رفتاری باید جای بحث های کلامی را باید بگیرد / رفاقت و دوست بودن در میان زن وشوهر ، در درازمدت تاثیری فارغ از داشته های آسیب پذیر خواهد گذاشت .                                                      نگاه به کار وپیشه میتواند با دونیت : معاد و معاش سامان گیرد ، نگاه معاش ،مارا در برابر حوادث پیشبینی نشده آسیب پذیر تر مینماید به این معنی که اگر سود مورد نظر را نبردیم : احساس خسارت دیدن داریم / اما نیت معاد که همان مفیدبودن و  خدمت به مردم است /با امانت داری و کاردرست ، لاجرم سود و دستمزد خودش خواهد آمد . و کارو در آمد حلال ، به همراه خود فرهنگ پاک بودن را برای خانواده به ارمغان خواهد آورد   ، و وارونه اش راهم در دور و نزدیک مشاهده میکنیم / سود را هدف مطلق قرار دادن ، امکان موفقیت مالی را افزایش میدهد ، اما در سایر ابعاد ارزشی انسان دجار خسارت های جبران نا پذیری خواهد شد .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی